قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه
اربعین حسینی روز بازگشت به حسین علیه السلام است ، در فاصله ی چهل روزه ی شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب و یاران باوفای ایشان در میعادگاه کربلا ، خصم گمان برد که دیگر کارش به سرانجام رسید و دیگر هیچ فریادی بر بیدادش نیست...پس به خیال خامش اسرا را روانه موطنشان کرد تا پایان کارحسین و قیامش را اعلام کند....، اما غافل از آنکه در حقیقت منادیان و راویان و پیام رسانان بی همتای قیام حسین را به میعادگاه فریاد های سرخ تاریخ فرستاده است...آری! کاروانی که سر سلسله اش، نامدار علی مرتضی ، زین العباد، علی بن الحسین باشد و پشت و پناه خستگان و داغدیده گانش ، دختر علی ، زینب کبری..، و مقصد و منایش ، کربلا...بی تردید وقتی بغض فروخورده ی مانده در گلویش که از مظلومیت شیعیان و امامان راستینش درسینه هاشان جای گرفته بود...بشکند، به وسعت ابدیت ...، سخن خواهد گفت و فریاد بر خواهد آورد و ویران خواهد کرد و خفتگان تاریخ را بیدار
فرآیند انتقال پیام و بازآفرینی آن در منابع مخاطب از منظری دیگر
در موضوع فرایند انتقال پیام به مخاطب ودریافت آن توسط منابع مخاطب و بازتولید معنا در قوه ی دراکه ی وی ، نکاتی قابل بحث است که در ذیل به آنها اشاره می شود.
یک سوال اساسی!
بهترین و مطمین ترین و سریعترین راه برای انتقال پیام به مخاطب و باز تولید ، عنای آن در قوه ی مدرکه ی وی ، آنگونه که مطلوب متکلم است ، چیست؟
پاسخ به این پرسش مستلزم تومه ما به چند نکته است؛
1_شناخت کلی و فراگیر نسبت به انسان از منظر روانشناسی و کشف خصلتها و خصیصه هایی که در نهاد بشر به نحو مشترک نهاده شده است مانند قوه ی عاقله ، فطرت ، عواطف ، و.... ، تا به این وسیله هم فرایند انتقال پیام و هم کیفیت بازتولیدمعنای آن به مطلوب ترین وجه ممکن صورت گیرد.
2_بی تردید ، پروردگار عالم که خالق انسان است بهتر از هرکس دیگر، به زوایای پیدا و پنهان روان آدمی آگاه است.
خداوند متعال برای رساندن پیام خویش به بندگانش ، انبیا و پیامبران بسیاری را فرستاد و بی شک می توان گفت، خداوند پیام خود را به واسطه ی پیامبرانش بی کم و کاست ، منتقل نموده است.
خدای متعال ابتدا با رسولانش ارتباط برقرار نموده است ، سپس بهترین راههای ارتباط پیامبران با دیگر وانسانها را به ایشان آموخته است.
بنابراین باذکر این دومقدمه ، اجمالا می توان اینگونه نتیجه گرفت که؛
اگر ما روان انسانها و خصایص مشترک بین آنان که به قوه ی مدرکه انسانی مربوط میشود درست بشناسم و اگر به شیوه های ارتباط پیامبران با مردم و انتقال پیام خدای متعال به ایشان را دریابیم ، در درک ، فهوم ارتباط و شیوه های انتقال پیام ، آنگونه که مطلوب ماست ، قدمهای محکمی برداشته ایم.
3_آنچه که در همه ی انسانها مشترک است، فطرت و قوه ی مدرکه و عقل است.
بنابراین موضوع پیام یا آن معنایی که در ذهن ما باید شکل بگیرد و تولید شود ، بایداز جنس معانی و مفاهیمی باشد که قابلیت تحریک عقول و قوه ی مدرکه ی انسانها را داشته و با فطرتشان سازگار باشد.
4_شیوه های انتقال پیام.
وجود معنا در متکلم و کیفیت گنجاندن آن در پیام و رساندن آن به منابع مخاطب و بازتولید آن در مخاطب ، سه مطلب مجزا از هم ولی مرتبط با یکدیگرند.
الف_اینکه وظیفه ی خود را در قبال تولید و کیفیت معنا را در خودمان بشناسیم و نیز نیاز حقیقی و واقعی انسانها را در زمان و مکان و شرایطی که در آن واقعیم را بدانیم.
ب_به چه شیوه ای آنرا در پیام گنجانده و به چه شیوه ای به مخاطب ارسال کنیم؟
ج_بازتولید معنا در مخاطب را به گونه ای که مطلوب ماست ، مدیریت و کنترل کنیم و اگرچنانچه این نکات به درستی رعایت شود، هرگز نباید نگران عکس العمل مخاطبمان باشیم، زیرا وظیفه ی متکلم ، انتقال صحیح پیام با رعایت اصل امانتداری و صداقت و مصلحت است و اینکه مخاطبمان در نهایت چه به لحاظ نظری و فکری و چه به لحاظ عملی تا چه اندازه متاثر از آن معنا خواهندبود، مسیله ای است که کاملا مسیولیتش دیگر فقط و فقط متوجه خود مخاطب است وما چه بخواهیم و یانخواهیم در این حیطه ، ورودی نمی توانیم داشت زیرا به ما به وظیفه ی خود عمل کرده و رسالت خود را که همانا تقابل مخاطب با عقل و فطرت و وجدان انسانی اوست به انجام رسانده ایم و انتخاب خیر و شر یا زشت و زیبا با خود اوست.
پوتین ، رییس جمهور روسیه پس از ورود به تهران ، مستقیم به بیت رهبری رفت و با رهبرمعظم انقلاب اسلامی ملاقات کرد.
دیدار معنا دار ولادیمر پوتین با رهبرانقلاب اسلامی ، حاوی نکات ظریفی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
رییس جمهور روسیه ، قبل از دیدار رسمی با دکترروحانی ، مستقیم از فرودگاه به ملاقات رهبرمعظم انقلاب رفت.این حرکت معنادار پوتین ، نشانگر این است که دیدار با حضرت آیت الله خامنه ای ، بیش از دیدار با رییس جمهور روحانی ،برای وی حایز اهمیت بوده است وحکایت از درک درست این نکته دارد که مواضع اصولی و محکم و حکیمانه ی رهبرمعظم انقلاب آنقدر جذاب و موثر و برجسته است که شعاع نفوذ آن نه تنها فراتر از مواضع دیگرمسولین کشور، بلکه به اعماق تفکر و باور دیگر ملل و سیاستمداران طراز اولشان ، رسیده و در حقیقت رسمیت و اعتبار سیاستهای منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی است.
و اما نکته ای که بسیار مهم و شایسته ی تامل و دقت نظر است اینکه ، درحالیکه دولتمردان ما مشغول رتق و فتق امور رقابتهای زودرس انتخاباتی اند و نیز درحالیکه رییس جمهور روحانی در اندیشه ی نقداندیشه های امام و لزوم آن سخن میگوید و قطع به یقین منظورش نقد اندیشه های رهبری معظم انقلاب است که البته معلوم نیست چرا و به چه دلیلی این موضوع برای ایشان دفعتا دارای اولویت اول شده است! سران کشورهایی مانند روسیه و بولیوی و ونزویلا و الجزایر و عراق و...از لزوم اتکا و پیروی از مواضع و اندیشه های رهبر انقلاب اسلامی ایران سخن میگویند و سخنان و مواضع ایشان را امیدآفرین و الهام بخش میدانند.
عملکرد دولت تدبیر و امید در عرصه ی اقتصادی ، از یکسو اطمینان بخش و قابل نقد مثبت است ، و از سویی دیگر ، ناامیدکننده و قابل انتقاد جدی! اما تلاش و تدبیر دولت اعتدال درمهار تورم و دوری از هیجانات کاذب ، قابل تحسین است ، اما افسار این مهار چنان محکم بود که اقتصاد ایران را در رکودی نسبتا بلندمدت فرو برد و این شد که چرخه ی تولید ، متاثر از کاهش تقاضا و کمبود نقدینگی ، روند رشد منفی را طی کرد و موجب تضعیف تولید در کشور شد. آنچه که اکنون جالب توجه است ، ضعف بازار خرید و فروش خودرو و از رونق افتادن آن طی دو سال اخیر است ،مردم ایران نجیبانه در طول سالیان گذشته و البته با تمایلی مابین اجبار و اختیار ، محصولات بی کیفیت و ضعیف سایپا و ایران خودرو را خریداری کرده اند، آیا در واقع مگر چاره ای هم جز این داشتند؟! حالا که پس از سالیانی دراز ، این خودرو سازان داخلی بودند که دست نیازشان به سمت مردم با درآمد متوسط و حتی ضعیف دراز شد ، آیا انصاف این نبود که بجای خودروسازان بانفوذ و قلدر، مردم ایران از این دهها هزار میلیارد تومان کمک دولت برخوردار میشد؟ اگر داعیه این را داریم که میخواهیم به طور عادلانه و منصفانه به داد مردم ایران برسیم و پشت هر تریبونی ناله ی وا فرهنگا و وا مردما و وا جوانانا سر میدهیم، پس این حرکت اقتصادی بی معنی از کجاست؟ دولت آقای روحانی آنقدر از کمبود بودجه شکوه و شکایت میکند که دل ملت به حال او و دولتش سوخت ، اما این کمک 45000میلیاردی نشان داد که آنچه که دولت اعتدال ندارد ، بودجه نیست بلکه دلسوزی و تدبیر است، در حالی که معضل بالا رفتن سن ازدواج در جوانان ، جامعه ی اسلامی ایران را می آزارد و در حالیکه مشکل مسکن به کابوسی برای جوانان و زوج های جوان تبدیل شده است ، و در حالیکه مشکل اشتغال ، همه چیزمان را تهدید میکند ، از فرهنگ و اقتصاد و دیانت و دنیا و آخرت و حتی سیاست و امنیت مارا تحت الشعا قرار میدهد ، دولت اسلامی با بذل و بخشش ، هزاران میلیلرد تومان پول بی زبان را در حلقوم یک صنعت بیمار بنام خودرو سازی میریزد تا همچنان این صنعت بیمار بماند و بدون آنکه تعهدی به بالا بردن سطح کیفی محصولاتش داشته باشد ، خوش به حالش بشود ، و فرهنگ و خانواده و بهداشت و آموزش و اشتغال و ....، در ایران حسرت به دل بمانند و آه سرد از نهاد برآورند، آری این است سکولاریسم اقتصادی ، یعنی جدایی و دوری اقتصاد از تفکر دینی ، همان تفکری که اقتصاد را برای تعالی جسم و جان انسانها میخواهد نه ..... .